نی نی جونم اومد تو دلم
من همش دنبال علایم بودم تا بفهمم اومدی
یواشکی بی بی چک میزدم روز ٢٦ دوره ام بود غروبی خاله جونم زنگ زد که مریضه ومن مامان جونم رفتیم تا ببریمش دکتر همونجا که درگیر کارای خاله جون بودیم من داروخونه رو میدیدم ویه چیز قلقلکم میداد یواشکی پریدم رفتم ٢تا بی بی چک گرفتم تا اومدم خونه یکیو زدم دیدم بلههههههههههههههههههههههههههه
خوشحال شدم به بابایی چیزی نگفتم شب هم رفتیم مهمونی فردا صبح زود بلند شدم یکی دیگه رو هم زدم دیدم بلههههههههههههههههههههههههههههههه
تصمیم گرفتم تا از مایش ندادم به بابایی چیزی نگم و نگفتم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی